سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهبود روابط عاطفی

راهکارهایی که معرفی می کنیم به شما کمک می کنند تیک نگیرید، از اضطراب، فشار روانی و افسردگی بگیرید و آرامش جسم و روح تان را تامین کنید.

داشتن استرس خفیف عادی ترین بخش زندگی است اما زندگی چالش برانگیز این روزها که نگرانی ها، فشارهای شغلی، اقتصادی و روحی و روانی در طبیعت آن جای دارند بسیاری از افراد را تحت فشار قرار می دهد.

این استرس های شاید علاوه بر تاثیر منفی بر بازدهی شغلی، سلامت جسم و روح را نیز کاهش می دهد. کنترل استرس گام اصلی در آغاز مسیر گریز از این آسیب هاست.

راهکارهایی که معرفی می کنیم به شما کمک می کنند تیک نگیرید، از اضطراب، فشار روانی و افسردگی بگریزید و آرامش جسم و روح تان را تامین کنید.

نوع نگاه ما به زندگی

دیدگاه ما نسبت به زندگی و حتی استرس در نگاه شما به موقعیت هایی که در آن قرار می گیرید تاثیر می گذارد. در واقع می توان گفت انعطاف پذیری شما با استرس مقابله افزایش می کند و مثبت اندیشی نیز روشی موثر برای فرار از تیک های عصبی است.

خواب خوب

حتما شنیده اید که مقدار خواب روزانه باید حدود هشت ساعت باشد. کم خوابی علاوه بر اینکه احتمال بروز بیماری های قلبی، سکته، پرفشاری خون و دیابت را افزایش می دهد؛ درصد تمرکز شما را هم مختل می کند.

به این ترتیب بسیار راحت در معرض استرس و تیک های عصبی قرار می گیرید و هوشیاری و قوه استدلال شما نیز کم می شود.

خندیدن از ته دل

قدیمی ها می گفتند خنده بر هر درد بی درمان دواست. پزشکان هم به این نتیجه رسیده اند که خندیدن میزان هورمون های استرس در بدن را کاهش می دهد و تیک های عصبی را از بین می برد. خندیدن باعث تسکین دردها، افزایش نشاط و تقویت سیستم ایمنی بدن می شود.

چند نفس عمیق

یک فرمول جهانی می گوید راحت ترین راه برای برطرف شدن تنش های روحی، تنفس عمیق است. نفس کشیدن عمیق باعث شل شدن عضلات و در ادامه تسکین روح می شود. باور کنید این روش ساده موثر است و استرس را از شما دور می کند. می توانید امتحان کنید.

همکلامی با دیگران

پیدا کردن و گفت و گو با دوستان جدید و معاشرت دوباره با دوستان قدیمی، روش فوق العاده ای برای خلاص شدن از تنش و اضطراب روزمره است. اگر این توانایی را داشته باشید که مشکلات خود را با دیگران در میان بگذارید، دیگر تنها نخواهید بود.

آرام سازی اعصاب

با خواندن چند کتاب کوچک با تکنیک های تمدد اعصاب آشنا شوید و با به کارگیری این روش ها تیک های عصبی را از بین ببرید. برای مقابله با اثرات احساسی و فیزیکی منفی اضطراب می توانید از روش های ساده ای مانند گره کردن مشت و شل کردن آن بهره بگیرید.

ساده زیستن

از کمترین داشته های تان بیشترین بهره را ببرید و ساده زیستن را عملی کنید. به سمت آنچه برای تان ارزشمند است بروید و از غیرضروریات زندگی دست بکشید. اگر خود را رها کنید استرس کمتری خواهید داشت و خوشحال تر زندگی خواهید کرد.

برنامه ریزی

اگر می خواهید در انجام امور زندگی تان شکست نخورید برنامه ریزی زمانی خوبی داشته باشید. شما نمی توانید چند کار درست و کامل را در یک روز انجام بدهید زیرا دچار اضطراب می شوید. بنابراین تنها برای کارهایی که کیفیت زندگی تان را بالا می برند وقت بگذارید.

نرمش و ورزش

انجام تمرینات ورزشی برای کاهش استرس، تیک های عصبی و تنش مفید هستند. درواقع هنگامی که نرمش یا ورزش می کنید علاوه بر تقویت عمومی بدن، مغز شما هم یک انتقال دهنده عصبی به نام اندورفین تولید می کند. کار این ماده ایجاد احساس خوب است.

این چند روش را هم امتحان کنید

*آرام راه بروید و آرام تر از قبل صحبت کنید تا ضربان قلب و تنفس تان آرام شود.

*شوخ طبع باشید. دیگران را شاید کنید. به نزدیکان هدایای کوچک ببخشید و زا مهربانان قدردانی کنید.

*پوشیدن لباس های گشاد و کفش راحت باعث احساس آرامش می شود و درآوردن ساعت و کفش ها به کاهش فشار عصبی کمک می کند.

*بازی های کامپیوتری اگر به اعتیاد تبدیل نشوند، برای سرگرم شدن و تخلیه فشارهای روحی بسیار مفید هستند

*انجام دادن کارهای ساده در منزل نیز در کاهش اضطراب موثر است. می توانید 20 دقیقه آشپزی و باغبانی را امتحان کنید.

*زمانی که حملات اضطرابی آغاز می شود، غذاخوردن با آرامش یا خوردن بستنی به شما کمک می کند اما غذاهایی که میزان ترشح هورمون های دوپامین و سروتونین را افزایش می دهند سطج شادابی شما را بیشتر افزایش می دهند.

*رنگ ها هم آرامش بخش هستند و تاثیر مثبتی بر روح و روان تان می گذارند. پوشیدن یک تی شرت رنگی و تعویض رنگ دیوارها و پرده های ساده و رنگارنگ کردن آنها شما را شاد خواهد کرد.

*اگر در معرض حملات شدید اضطرابی هستید مصرف دارو را فراموش نکنید. مصرف داروهای تجویزشده توسط پزشک متخصص روش مناسبی برای کاهش علائم اضطراب و دلشوره و همچنین حفظ خونسردی است.

منبع


شاید اکثر ما قبول داشته باشیم که زندگی امروز ما تا حد زیادی حاصل عادت‌های ماست. رفتارهایی که ناخودگاه انجام می‌دهیم. تصمیم‌هایی که بدون آنکه متوجه بشویم می‌گیریم و جملات و کلماتی که به دلیل تکرار زیاد، بخشی از هویت ما شده‌اند.

مارکوس اورلیوس از معروف‌ترین امپراتورهای تاریخ روم است. کسی که او را نمونه یک فیلسوف-پادشاه می‌دانند. معروف است که او هنگام رفتن به نبرد کتابخانه بزرگی از کتابهایش را هم به همراه خود می‌برد تا شب‌ها به مطالعه و تفکر بپردازد. از او نقل شده است که:

عادتهایی برای زندگی بهتر

با وجودی که پذیرفتن این مسئله سخت نیست، اما تغییر عادتها سخت و دشوار است. کسانی که در مورد عادتهای انسانهای موفق صحبت کرده‌اند کم نیستند. خود ما هم در متمم به عنوان نمونه‌ای از آنها به استیون کاوی پرداختیم.

اما واقعیت اینجاست که در عین اینکه روی عادتهایی که برای زندگی خوب لازم است نسبتاً توافق وجود دارد، اما کمتر پیش می‌آید که به آنها عمل کنیم.

بررسی اینکه چرا بسیاری از ما،‌ عادت‌های خوب را می‌شناسیم و قبول داریم اما به آنها عمل نمی‌کنیم، فراتر از بحث فعلی ما در متمم است. اما شاید یک نکته کوچک بتواند کمی به ما کمک کند. اینکه به جای یک حکم کلی بزرگ به مصداق‌های کوچکتر و قابل اجرای آن فکر کنیم.

همه می‌دانیم که انسانهای بزرگ و موفق برای گسترش دانش و توانایی خود تلاش می‌کنند و تلاش برای توسعه دانش و نگرش باید یکی از عادتهای ما باشد. اما این حرف آنقدر کلی است که عموماً در عمل به نتیجه خاصی نمی‌رسد. شاید مطالعه تصادفی یک پاراگراف کتاب قبل از خواب، خیلی کوچکتر اما خیلی عملی‌تر باشد.

ما قبلاً در متمم به شکل‌های مختلف به این مسئله پرداخته‌ایم: گاهی از مهربانی‌های کوچک زندگی گفتیم و گاهی از اینکه انسانهای موفق قبل از صبحانه چه می‌کنند.

زمانی هم در مورد اتیکت و ریزنگری در رفتارها صحبت کردیم.

اما شاید وقت آن شده باشد که فهرست کامل‌تر و دقیق‌تری از عادت های خوب برای زندگی بهتر تنظیم کنیم.

ما در اینجا صرفاً برای شروع چند نکته را می‌نویسیم و منتظر می‌مانیم تا شما هم در کامنت‌ها موارد دیگری را مطرح کنید تا بتوانیم آنها را به متن اصلی اضافه کنیم. بلند بودن این فهرست مهم نیست. قرار نیست به همه آنها عمل کنیم. اما تلاش می‌کنیم این فهرست آنقدر بزرگ و بلند باشد که هر کسی هر بار به آن سر زد، چند موردی را انتخاب کند و به مجموعه عادتهایش بیفزاید.

شکل جمله‌بندی هم تا حد امکان به گونه‌ای باشد که بتوان آن را به عنوان یک قانون و دستورالعمل اجرایی زندگی در نظر گرفت.

عملاً این مطلب توسط شما تکمیل خواهد شد و ما فقط برای اینکه نطفه‌ آن شکل بگیرد، چند مورد را می‌نویسیم. عنوان‌هایی هم که می‌توان انتخاب کرد نامحدود است. آنچه ما برای شروع انتخاب کرده‌ایم صرفاً‌ به عنوان نمونه است. منتظر کمک شما برای تکمیل این فهرست هستیم. فقط لطفاً در تکمیل آن به چند نکته توجه کنید:

1) حداقل هفت یا هشت مورد بنویسید که هم فرصتی برای فکر کردن شما باشد و هم به ما برای تکمیل سریع‌تر فهرست کمک کند.

2) تلاش کنید عادتهایی که مطرح می‌کنید، کوچک، ساده، شفاف و عملی باشد. کلی گویی خیلی کمک نخواهد کرد: سعی می کنم مهربان‌تر باشم حرف خوبی است اما خیلی کلی است و عملاً تغییری در رفتار ما ایجاد نمی‌کند.

3) لطفاً تا حد امکان پیشنهادهای خود را دسته بندی کنید و موضوعات آنها را هم بالایشان بنویسید تا کار ما ساده‌تر شود. 4) اگر در زمانی که این مطلب را می‌خوانید فرصتی برای نوشتن ندارید، لااقل نظرات سایر دوستانتان را بخوانید و آموزنده بودن آنها را علامت بزنید تا ما بدانیم کدام مطالب را برای افزودن به مطلب اصلی انتخاب کنیم.

عادتهای کوچک مربوط به مطالعه

* همیشه یک کتاب کوچک در کیفم نگه می‌دارم و وقتی خواندنش تمام شد آن را با کتاب دیگری جایگزین می‌کنم و قبلی را به یک دوست هدیه می‌دهم.

*هنگام مطالعه کتاب نکاتی رو که به به ذهنم میرسد،گوشه کتاب ویا در یک دفترچه یادداشت میکنم.

*هر روز صبح به مدت پانزده دقیقه یک روزنامه یا یکی دو سایت خبری را می‌خوانم.

*هنگام مطالعه موبالیم را در حالت پرواز(flight mode) قرار میدهم.

*خودم را متعهد می کنم هر روز حداقل چند صفحه کتاب بخوانم.

عادتهای کوچک برای زندگی بهتر

عادتهای کوچک مربوط به صرف غذا و نوشیدنی

*لقمه های کوچک بر می دارم و هنگام جویدن به طعم و مزه آن توجه بیشتری میکنم. *در مدت صرف غذا،تلویزیون را خاموش میکنم. * هنگام صرف غذا از نوشیدن آب و مایعات دیگر تا حد امکان خودداری میکنم. * در مدت صرف غذا، موبایل را در فاصله‌ای دور از دسترس قرار می‌دهم. عادتهای کوچک برای زندگی بهتر

عادتهای کوچک مربوط به موبایل

*صبح‌، برای سه نفر از دوستانم پیام صوتی احوال پرسی ارسال می‌کنم.

* هر روز صبح فهرست شماره تلفن‌های موبایلم را می‌بینم و برای یکی از کسانی که ماه‌هاست خبری از او ندارم یک پیام احوال پرسی می‌فرستم.

*هنگام رانندگی اینترنت موبایلم را قطع می‌کنم. اگر واقعاً منتظر تماس واجبی هستم قطعاً زنگ می‌زنند و اگر نیستم حتی می‌توانم موبایل را سایلنت کنم (متاسفانه اکثر کسانی که می‌توانستند مفید بودن این قانون را تایید کنند الان مرده‌اند!)

*یک ساعت قبل از زمان خواب اینترنت موبایلم را قطع می‌کنم.

عادتهای کوچک برای زندگی بهتر

عادتهای کوچک مربوط به محیط کار

*زنگ موبایلم را همیشه در محیط کار در کم ترین میزان صدای ممکن قرارمیدهم تا مزاحمتی برای همکارانم ایجاد نکنم. *روی میز کارم گلدانی کوچک قرار میدهم و از آن مراقبت و نگهداری میکنم. *همیشه دفترچه کوچکی به نام دفتر ایده همراه خودم دارم  ودر آن ایده هایی هرچند کوچک که میتواند به من در  پیشبرد کارم کمک کند را یادداشت میکنم. عادتهای کوچک برای زندگی بهتر

عادتهای کوچک مربوط به استفاده از لپ تاپ

* هر روز قبل از شروع به کار با لپ تاپ، دسکتاپ آن را مرتب می‌کنم و فایل‌های اضافی را پاک کرده یا به پوشه درست منتقل می‌کنم.

عادتهای کوچک مربوط به نظم شخصی

* ایمیل شخصی‌ام را یک بار در روز در ساعت … و به مدت … چک می‌کنم.

* هر شب در یک دفترچه کوچک می‌نویسم که امشب که می‌خوابم با دیشب در همین ساعت چه تفاوتی دارم و چقدر نگاه و دانش و نگرشم توسعه پیدا کرده.

*برای بیدار شدن از ساعت استفاده کنم نه آلارم موبایل.با این روش عادت میکنم که با همان  زنگ اول که تنها زنگ هم محسوب میشود،بیدار شوم.

* روزی پانزده دقیقه برای هیچ کاری نکردن در نظر می‌گیرم. حتی اگر مجبور شوم برای دستیابی به آن، در مسیر برگشت به خانه کنار خیابان متوقف شوم.

* وقتی کتابی میخوانم یا کار مفیدی انجا م میدهم، در پایان کار سعی میکنم آن را کمی بیشتر انجام بدهم.

* همیشه سعی میکنم کمی زودتر از وقت تعیین شده سر قرار برسم.

*همیشه تمام تلاشم را میکنم که آراستگی ظاهریم رو حفظ کنم.

*با یک سوم فشار آب، ظرفهارا میشویم.

*آب استفاده شده برای شستن سبزیها و کاهو و میوه ها را برای آبیاری گلدانهایم نگه میدارم.

* قبل از ساعت12  شب میخوابم.

عادتهای کوچک برای زندگی بهتر

عادتهای کوچک مربوط به کارهای خیر و کمک به افراد ناتوان

* اگر پیرزن یا پیرمردی را دیدم که چیزی را می‌فروشد، از او خرید می‌کنم. او اگر گزینه دیگری داشت در این سن کنار خیابان نبود.

عادتهای کوچک مربوط به تجربه لذت زندگی

* هفته‌ای یک فیلم می‌بینم.

* برای افراد خانواده ام هر چند وقت یک بار هدیه ای می‌گیرم و آنها را غافلگیر می‌کنم.

* فهرستی از فیلم هایی که باید ببینم تهیه می‌کنم و آن را همیشه روی موبایل یا داخل یک دفترچه همراه خودم حمل می‌کنم.

* اول هر ماه  از سال ،بیست درصد درآمدم  را به حساب سپرده کوتاه مدت منتقل میکنم و پس انداز میکنم.

عادتهای کوچک برای زندگی بهتر

عادتهای کوچک مربوط به ارتباطات و گفتگوهای اجتماعی

* اگر نظرم را در مورد کسی پرسیدند، در بین تمام حرفها و نظراتی که می‌دهم حداقل یک مورد نقطه قوت و خوبی مشخص او را با اصرار و تاکید بیان می‌کنم.

* در خیابان، کافه، مترو و محافل عمومی سعی می‌کنم همیشه لبخند بزنم.

*بدون اجازه  از کسی در میهمانیها و مسافرت عکس نمیگیریم.

*به هنگام سفر به فرهنگ کشور و یا شهر و روستایی که به عنوان مسافر وارد آن میشوم، احترام  میگذارم.

عادتهای کوچک مربوط به ورزش و سلامتی

    * قبل از مسواک زدن از نخ دندان استفاده کنم

   * روزی سی دقیقه پیاده روی می‌کنم.

   *هنگام  مطالعه و کار با کامپیوتر پشت خود را تا حد امکان صاف نگه  میدارم.


هوش هیجانی (Emotional Intelligence) را می‌توان یکی از رایج‌ترین مُدهای مدیریتی دهه‌های اخیر دانست.

شاید کمتر اصطلاحی را بتوان در حوزه‌ی مدیریت و روانشناسی یافت که به اندازه‌ی هوش هیجانی، هم‌زمان از یک سو مفاهیم ارزشمند و عمیق را در خود جای داده و از سوی دیگر، به صورت گسترده در قالب حرف‌ها و توصیه‌ها و ادعاهای غیرعلمی، رواج یافته و تکثیر شده باشد.

ما در درس هوش هیجانی می‌کوشیم با استناد و استفاده از ابزارها، مقاله‌ها و تحقیقات معتبر، ضمن تلاش برای حفظ سطح علمی مطالب، تا حد امکان مباحث زیرمجموعه‌ی هوش هیجانی را به شکلی کاربردی و قابل استفاده، ارائه کنیم.

دوره هوش هیجانی متمم را می‌توانید مکمل درس‌های #مذاکره، #آموزش فروش و #مهارت ارتباطی در نظر بگیرید.

تاریخچه هوش هیجانی و توجه به اهمیت آن

اگر منظورمان صرفاً توجه به نقش و اهمیت هیجان و احساسات در رفتار و #تصمیم گیری باشد، باید بگوییم که هوش هیجانی چند هزار سال (حداقل در حد یونان باستان) قدمت دارد.

تعریف طبع چهارگانه برای انسان و به‌کار بردن مفاهیمی مثل خُلق، نمونه‌هایی از توجه به نقش هیجانات در رفتار و تصمیم انسان هستند.

طی یک قرن اخیر هم، در زمینه‌ی هیجانات و نمایش آن‌ها در قالب زبان بدن و چهره و رفتار، و نیز پاسخ‌های هیجانی بدن انسان، مطالعات گسترده‌ای انجام شده که چارلز داروین و پل اکمن از پیشتازان آن بوده‌اند.

نقش احساسات در تصمیم گیری هم، چیزی است که در تحقیقات متعدد، از جمله کارهای دنیل کانمن و همکارانش، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است.

بنابراین می‌توانیم بگوییم  هوش هیجانی تلاش برای تعریف یک چارچوب جدید بر اساس دانسته‌های قبلی است و نه خلق یک علم جدید. 

اما اگر بخواهیم تاریخچه هوش هیجانی را بر اساس به کار بردن این اصطلاح و ترویج آن بسنجیم و بررسی کنیم، می‌توانیم بگوییم هوش هیجانی با پیتر سالووی (Peter Salovey) و جان مایر (John D. Mayer) در سال 1990 آغاز شده و در ادامه توسط کسانی مانند دنیل گلمن و بار-اُن توسعه و رواج یافته است.

امروزه پس از گذشت سه دهه، موضوعاتی مانند کاربرد هوش هیجانی در مدیریت و رهبری سازمانی،‌ از جمله مباحث شناخته‌شده و جاافتاده در بسیاری از دوره‌های MBA و مدیریت کسب و کار محسوب می‌شوند.

با وجودی که ما در بحث تعریف و اهمیت هوش هیجانی به جزئیات بیشتری در این‌‌باره می‌پردازیم، اما فعلاً در حد معرفی، مطالعه‌ی چند جمله از جان مایر می‌تواند روشنگر و راه‌گشا باشد (+):

هوش هیجانی چیست؟

از منظر علمی، هوش هیجانی یعنی توانایی دریافت دقیق هیجانات خود و دیگران؛ درک این‌که عواطف و هیجانات ما حامل چه پیامی درباره‌ی رابطه‌مان با دیگران هستند؛ و مدیر عواطف و هیجانات خود و دیگران.

چنین تعریفی الزاماً شامل صفاتی مانند خوش بینی، آغازگر بودن و اعتماد به نفس – که برخی تعریف‌های رایج به آن‌ها اشاره می‌کنند – نمی‌شود.

[ مطالعه بیشتر: تعریف هوش هیجانی و تاریخچه آن ]

هوش هیجانی: دانش یا مهارت؟

این نکته را باید همواره به خاطر داشته باشیم که هوش هیجانی هنوز تا تبدیل شدن به یک دانش با چارچوب مشخص و مفهوم پردازی شفاف، فاصله‌ی بسیاری دارد.

در درس‌های آتی خواهیم دید که مدل‌های متعددی درباره‌ی هوش هیجانی ارائه شده‌اند که چندان با یکدیگر هم‌خوان نیستند و درباره‌ی ابعاد هوش هیجانی اتفاق‌نظری وجود ندارد.

ضمناً این حوزه، بخش مهمی از داشته‌های خود را از سایر حوزه‌های علوم استخراج کرده‌ است.

به عبارت دیگر، آن‌چه تحت عنوان هوش عاطفی یا هوش هیجانی می‌خوانیم و می‌آموزیم و می‌آموزانیم، عموماً گردآوری شده از حوزه‌های مختلف روانشناسی و رفتارشناسی است.

از سوی دیگر، این را هم به خوبی می‌دانیم که تأکید همه‌ی بزرگانی که در زمینه‌ی هوش هیجانی کار کرده‌اند، این بوده که افزایش هوش هیجانی عملی است و تلاش و تمرین برای بهبود هوش هیجانی، کاملاً قابل دفاع است.

با مجموع این توضیحات، می‌توانیم هوش هیجانی را در ذهن خود، مهارتی تصور کنیم که بر پایه‌ی دستاورد رشته‌های مختلف علمی، و تلاش محققان میان‌رشته‌ای، توسعه یافته است.

EI یا EQ؟ کدام درست است؟

در متن‌ها و سخنرانی‌هایی که درباره‌ی هوش هیجانی می‌خوانیم و می‌شنویم، دو اصطلاح EQ و EI هم زیاد دیده می‌شوند.

اصطلاح EI مخفف Emotional Intelligence است و از نخستین روزهایی که مفهوم هوش هیجانی مطرح شد، استفاده از آن رواج یافت. معمولاً نوشته‌ها و مقاله‌های رسمی، استفاده از EI را ترجیح می‌دهند.

اصطلاح EQ کمی تجاری‌تر است و به تقلید از ضریب هوشی یا IQ (مخفف Intelligence Quotient) ساخته شده است.

وقتی EI را به کار می‌بریم، منظورمان هوش هیجانی به شکل کیفی است (مثلاً به صورت کاملاً کیفی، از اصطلاح‌های هوش هیجانی بالا و هوش هیجانی پایین، یا اهمیت هوش هیجانی حرف می‌زنیم؛ بدون این‌که منظورمان واقعاً مقدار عددی هوش هیجانی باشد).

اما اگر از EQ استفاده می‌کنیم، قاعدتاً منظورمان این است که هوش هیجانی را به شکل یک شاخص عددی مد نظر داریم. اگر شاخص واضح و پرسشنامه شفافی را تعیین نکرده باشیم و صرفاً مدام EQ را در برابر IQ قرار دهیم، می‌توان گفت در حال استفاده‌ی تجاری از این بحث علمی هستیم.

دانشمندان بزرگ در زمینه‌ی هوش هیجانی

هوش عاطفی یا هوش هیجانی را می‌توان زیرمجموعه‌ای از روانشناسی مثبت گرا دانست که دانشمندان بسیاری از جمله پیتر سالووی (Peter Salovey)، رووِن بار-اون (Reuven Bar-on)، دانیل گلمن و مارتین سلیگمن برای توسعه‌ی آن زحمت کشیده‌اند.

البته هوش هیجانی منتقدانی هم داشته که معمولاً به تجاری‌شدن بیش از حد این حوزه و فاصله گرفتن آن از فضای آکادمیک بدبین یا معترض بوده‌اند.

ادوین لاکه (Edwin Locke)، از جمله‌ی دانشمندان بزرگی است که معتقدند هوش هیجانی، می‌تواند گمراه‌کننده باشد. لاکه توضیح می‌دهد که در حوزه‌ی روانشناسی، ابزارها و مفاهیم دقیق‌تر و ارزشمند‌تری هستند که همان کارکردهای هوش هیجانی را دارند، اما قابل تعریف، قابل سنجش و قابل توسعه هستند. به همین علت، لازم نبوده چنین مفهوم مبهمی به‌کار گرفته شود.

توجه به این اختلاف‌نظرها، باعث می‌شود در مطالعه و یادگیری هوش هیجانی، برای رویارویی با اختلاف نظر در تعریف هوش هیجانی و کارکردها و کاربردهای هوش هیجانی آمادگی داشته باشیم و بدون درگیر شدن با این اختلاف‌ها، آن‌چه را برای کار و زندگی خود لازم داریم، از میان حرف‌ها، دیدگاه‌ها، مطالعات و کتاب‌ها، برداریم و به‌کار بگیریم.

منبع


افسردگی یک اختلال خُلقی‌ است و با علائمی چون اندوه، بداخلاقی، بی‌علاقگی و احساس بی‌ارزشی در فرد همراه است اما علائم آن محدود به روان نمی‌شود.

افسردگی می‌تواند در قالب علائم جسمی مثل سردرد، کمردرد، درد عضلات و مفاصل، درد قفسه سینه، درد در سیستم گوارشی، خستگی، بی‌خوابی و ... نیز بروز کند. کارشناسان سلامت روان معتقدند بخش‌های احساسی مغز که تحت تاثیر افسردگی قرار می‌گیرند به بروز احساس درد در بدن کمک می‌کنند. به همین دلیل نیز افسردگی، شما را نسبت به محرک‌های فیزیکی درد حساس‌تر می‌سازد.

متخصصان همچنین معتقدند که افسردگی وضعیت پلاکت‌های خونی را نیز تغییر داده و در برخی بیماران موجب بروز بیماری‌های قلبی و عروقی می‌شود.

به نقل از هلتیرمیشیگان، بسیاری از مراجعات به مراکز درمانی در واقع مرتبط با همین علائم فیزیکی افسردگی هستند چرا که اغلب مردم فکر می‌کنند دچار یک مشکل جسمی شده‌اند در حالی که عامل این دردها ریشه در افسردگی دارند. البته بسیاری از ناراحتی‌ها و مشکلات جسمی مانند سردرد می‌توانند سرچشمه‌های دیگری نیز داشته باشند و بنابراین هنگام تشخیص افسردگی باید علائم جسمی و روانی را با هم در نظر گرفت.

منبع : جام جم آنلاین


یک کارشناس ارشد روان شناسی بالینی مهم‌ترین نشانه‌های عمومی و ویژگی‌های یکی از اختلالات شایع در کودکان را برشمرد.

شاید شما هم کودکانی را دیده باشید که جنب‌و‌جوش زیادی دارند و به اصطلاح از دیوار راست بالا می‌روند؛ برخی والدین به اشتباه تصور می‌کنند که این شیطنت و بازیگوشی طبیعی است؛ در حالی‌که این امکان وجود دارد فرزندشان دچار اختلال بیش فعالی باشد.

بیش فعالی اختلال روانی است که از سه سالگی قابل تشخیص است؛ این اختلال به سه نوع نقص‌توجه، تکانشی و نوع مرکب تقسیم‌بندی می‌شود.

برای بررسی علائم این اختلال و اینکه چطور باید با کودکان بیش فعال رفتار کنیم با عطیه رضایی کارشناس ارشد روان شناسی بالینی گفت‌و‌گو کردیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

نشانه‌های عمومی کودکان بیش فعال

عطیه رضایی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی درباره نشانه‌های عمومی کودکان بیش فعال اظهار کرد: این کودکان تکالیف و وظایف مدرسه‌شان را به موقع تمام نمی‌کنند؛ آن‌ها نسبت به سخنان و تدریس معلم خود هم بی‌توجه هستند.

وی بیان کرد: کودکان بیش فعال در انجام کار‌ها و تکالیف مدرسه‌شان حواس‌پرت هستند؛ این افراد تمرکز طولانی مدت ندارند و خیلی زود از انجام وظایف مدرسه‌شان خسته می‌شوند.

این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی افزود: کودکان بیش فعال کم حوصله هستند؛ آنها اغلب سخنان معلم و دیگران را در هنگام صحبت کردن قطع می‌کنند؛ توجهی به رعایت نوبت ندارند و بی‌اجازه در کلاس و خانه راه می‌روند و می‌دوند؛ این کودکان همچنین کار‌های خطرناک را بدون توجه به عواقب آنها انجام می‌دهند.

ویژگی‌های کودکان بیش فعال

رضایی درباره ویژگی‌های کودکان بیش فعال تاکید کرد: این کودکان بی‌قرار و ناآرام هستند و هیچگاه در یک مکان به شکل ثابت نمی‌نشینند و دائم در حال راه رفتن هستند؛ این مشکلات در مدرسه نمود بیشتری پیدا می‌کنند، زیرا موجب برهم زدن نظم کلاس می‌شوند؛ آن‌ها همچنین تکانشگر هم هستند؛ یعنی بدون فکر کردن اقدام می‌کنند و معمولاً از کار‌های خود پشیمان نمی‌شوند.

وی درباره کودکان بیش فعال از نوع نقص توجه تصریح کرد: این کودکان پیوسته در حال رویا پردازی بوده و تمرکز لازم را ندارند که این مشکل در مدرسه بیشتر خود را نشان می‌دهد؛ کودکان بیش فعال از نوع نقص، تمایل ندارند تکالیفی را انجام دهند که نیاز به دقت زیادی دارند؛ آن‌ها اغلب به علت نداشتن تمرکز و توجه، کلماتی را که نوشتن آن‌ها را هم بلد هستند در دیکته جا می‌اندازند.

انواع اختلال بیش فعالی

این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی درباره انواع اختلال بیش فعالی گفت: این اختلال به سه نوع نقص توجه، تکانشی و مرکب تقسیم‌بندی می‌شود.

رضایی درباره انواع ویژگی‌های اختلال بیش فعالی اظهار کرد: کودکانی که دچار اختلال بیش فعالی از نوع نقص توجه هستند، توجه و تمرکز لازم را ندارند و در انجام دادن تکالیف مدرسه‌شان بی‌دقت هستند، همچنین کودکانی که اختلال بیش فعالی از نوع تکانشی دارند، بی‌قرار و ناآرام هستند؛ این کودکان معمولاً زیاد صحبت می‌کنند؛ در بیش فعالی از نوع مرکب هم ترکیب علائم نقص توجه و تکانشی وجود دارد؛ بنابراین کودکان مبتلا به این نوع بیش فعالی علاوه بر توجه نداشتن، در کنترل تکانش هم با مشکل مواجه هستند.

زمان طلایی تشخیص اختلال بیش فعالی

وی بیان کرد: اختلال بیش فعالی از سه سالگی قابل تشخیص است؛ معلمان در مدرسه می‌توانند کودکان دچار این اختلال را شناسایی کنند؛ روانپزشکان و روان شناسان بالینی هم از طریق آزمون‌ها و مشاهدات رفتاری اختلال بیش فعالی را تشخیص قطعی می‌دهند.

علل ایجاد کننده اختلال بیش فعالی

این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی درباره علل ایجاد کننده اختلال بیش فعالی گفت: علت اصلی ایجاد کننده این اختلال ناشناخته است، اما عوامل متعدد ژنتیکی، عصبی، شیمیایی، فیزیولوژیکی، اجتماعی و روان شناختی در بروز اختلال بیش فعالی نقش دارند.

رضایی درباره روش‌های درمان اختلال بیش فعالی اظهار کرد: در درمان این اختلال دارو درمانی تاثیر زیاد، اما کوتاه مدتی در کنترل علائم رفتاری کودکان بیش فعال دارد به همین علت در کنار درمان دارویی باید از مداخلات روانشناختی هم استفاده شود.

روش‌های موثر رفتار با کودکان بیش فعال

وی روش‌های موثر رفتار با کودکان بیش فعال را به شرح زیر توضیح داد.

1- حساسیت زیاد به خرج ندادن

به بیش فعالی فرزند خود حساسیت فراوان نشان ندهید، زیرا این احتمال وجود دارد که این رفتار برای جلب‌توجه باشد، حساسیت زیاد نسبت به این کودکان در بیشتر مواقع باعث می‌شود که آن‌ها رفتار مخرب خود را بیش از پیش ادامه دهند بدون اینکه آن را اصلاح کنند.

2- آرام نگه داشتن محیط خانه

با روش‌هایی هر چند کوتاه مدت، خانه را آرام نگه دارید، زیرا کودکان بیش فعال در محیط پرسر و صدا و شلوغ، تحریک‌پذیری بیشتری نشان می‌دهند.

3- تمرکز بچه بیش فعال را در خانه به هم نزنید

زمانی که فرزند بیش فعال شما در خانه مشغول انجام تکلیف مدرسه است با او صحبت نکنید، رفت و آمدهایتان را هم محدود و صدای تلویزیون و سایر وسایل صوتی را کم کنید، زیرا این کودکان خیلی زود و با هرگونه محرک بیرونی تمرکز خود را از دست می‌دهند.

4- برای کار‌ها و وظایف کودکان بیش فعال برنامه‌ریزی کوتاه مدت انجام دهید.

به کودکتان برنامه‌ریزی در کار‌ها را یاد بدهید و به او کمک کنید تا برنامه روزانه برای خودش بنویسد، تعداد کار‌های کمی را در زمان مشخص از او درخواست کنید؛ دانش آموزان بیش فعال باید در هر زمان کار‌های محدودی را انجام دهند.

بازی‌های موثر برای حفظ و افزایش توجه کودکان بیش فعال

رضایی بازی‌های موثر برای حفظ و افزایش توجه کودکان بیش فعال را به شرح زیر یادآور شد.

1-بازی رادار

از فرزند خود درخواست کنید حدود 5 ثانیه حواس خود را روی شما متمرکز کند و هیچ کار دیگری در این زمان انجام ندهد، این مدت زمان را در بازی‌های بعدی افزایش دهید و در قبال انجام درست این بازی به فرزند خود پاداش مورد علاقه اش را بدهید.

2- بازی نگاهتو برنگردون

نگاه خود را به چشمان فرزندتان بدوزید تا متوجه شوید که چه کسی بیشتر مقاومت می‌کند و نگاهش را دیرتر برمی‌گرداند؛ مثل بازی قبلی مدت زمان انجام این بازی را هم کم‌کم بیشتر کنید.

3- بازی حواس‌پرت کردن

هنگامی‌که فرزندتان مشغول انجام دادن تکالیف مدرسه است، به او بگویید که قصد دارم حواست را پرت کنم؛ مقاومت کن تا حواست پرت نشود، به هر میزان که فرزند شما بیشتر در انجام این کار مقاومت کرد او را با یک فعالیت خوشایند خوشحال کنید تا این رفتار در او تقویت شود.

منبع