سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهبود روابط عاطفی

1- کمال گرایی

کمال گرایی یکی از مشکلاتی است که امروزه خیلی ها دچار آن شده اند.
مشکلی که می تواند بر تمام بخش های مهم و اساسی زندگی شما اثر بگذارد.
چرا که کمال طلبی یا کمال گرایی، نوعی طرز فکر معیوب است.
طرز فکری که همواره به دنبال بی عیب و نقص بودن و کمال است.

کمال طلبی باعث می شود که از هر چیزی بهترین و بی عیب و نقص ترین را بخواهید.
مثلاً کمال گرایی و ازدواج ؛ برای یک کمال گرا انتخاب یک نفر به عنوان همسر آینده بسیار دشوار و حتی نشدنی است.
زیرا او نمی تواند کسی را پیدا کند که کامل و بدون ایراد باشد.
و حتی اگر بتواند انتخابی داشته باشد، خیلی زود با او به مشکل می خورد.

پیش از اینکه به بیشتر درباره ارتباط کمال گرایی و ازدواج صحبت کنیم، بهتر است با ویژگی های کمالگرایان آشنا شویم.

ویژگی های افراد کمالگرا

  • هدف های دست نیافتنی دارند.
  • اشتباهات کوچک را به منزله شکست های بزرگ می دانند.
  • از مسیر رسیدن به اهدافشان لذت نمی برند.
  • عزت نفس و احساس ارزشمندی آنها به میزان کامل بودنشان بستگی دارد.
  • اعتماد به نفس بالایی دارند. زیرا هر کاری را بخواهند انجام بدهند، برای کامل بودن در آن زمینه تلاش می کنند.
  • نظر دیگران خیلی برای آنها مهم است. می خواهند همه آنها را بهترین بدانند.
  • از انتقاد گریزان هستند. بسیار انتقادناپذیرند. در مقابل بازخورد منفی جبهه می گیرند.
  • دیگران را با معیارهای سختگیرانه خود می سنجند. به همین دلیل مدام در حال عیب گذاشتن بر کار دیگران هستند.
  • همیشه از دیگران انتقاد می کنند.
  • تحمل کار تیمی ندارند.
  • حاضر نیستند مسئولیت هیچ کاری را بر عهده ی شخص دیگری بگذارند.
  • همیشه استرس دارند که مبادا کارها در کمال و به بهترین شکل انجام نشود!
  • این استرس همیشگی تبدیل به اضطراب می شود.
  • ترس از نظرات دیگران به صورت اضطراب اجتماعی نمایان می شود.
  • ترس از کامل انجام نشدن کارها، باعث می شود اصلاً برای انجام آن تصمیمی نگیرند و اقدام نکنند. و در نتیجه دچار اهمال کاری می شوند.
مشکلات کمال گرایی و ازدواج

2- کمال گرایی و ازدواج

بسیاری از دختران و پسران در آستانه ازدواج می گویند:
چون مطمئن نیستم که فرد مورد علاقه ام، بهترین فرد برای ازدواج هست یا نه، باید بیشتر فکر کنم تا شاید بهترین فرد را برای ازدواج انتخاب کنم!
این طرز تفکر باعث می شود که کمال گرایی و ازدواج به هم گره بخورند و در امر ازدواج تأخیر ایجاد شود.

چنین افرادی در ازدواج چنان کمال گرا می‌شوند که با گذشت زمان به معیارهای کمال گرایی عادت می کنند.
در نتیجه در آینده سخت تر از فبل می توانند فرد مناسب را برای ازدواج انتخاب کنند.
چرخه ی کمال گرایی و ازدواج یک دور باطل است؛
کسانی که با کمال گرایی ازدواج خود را به عقب می‌اندازند، حتی اگر در آینده روی کمال گرایی خود پا بگذراند و کسی را برای ازدواج بپذیرند، چون کمال گرایی در وجود آنها تثبیت شده، نخواهند توانست طعم خوشبختی را بچشند.
چه بسا زندگی یک نفر دیگر را هم دچار مشکل می کنند.

مثال از کمال گرایی

مثلاً برخی افراد هستند که تصمیم می‌گیرند به یک کلاس هنری بروند.
ولی حتی برای همان کلاس رفتن بیش از اندازه سخت گیری می‌کنند.
به فرض، با خود می گویند کجا به کلاس بروند که بهترین باشد؟
کدام استاد بهترین آموزش را می تواند به او بدهد؟

یا کسانی هستند که در یک رشته ی دانشگاهی قبول شده و وارد دانشگاه می‌شوند.
بعد از گذشت چند ترم، آن رشته را کنار می‌گذارند.

اگر متوجه شدید که در روند زندگیتان از این دست مثال ها زیاد وجود دارد، باید بدانید که احتمالاً شما هم فردی کمال گرا هستید.
بنابراین اگر به درمان و رفع کمالگرایی خود نپردازید، هیچ وقت از شرایطی که دارید احساس رضایت نخواهید داشت.

3- چرا نباید با یک کمال گرا ازدواج کنید؟

وقتی کسی به راحتی تحت تاثیر شکست و ناکامی اش قرار می‌گیرد و استاندارد‌های غیر واقعی برای خودش دارد، چگونه می‌تواند با همین توقعات و انتظاراتش اطرافیانش را درگیر نکند؟

به این سوال‌ها پاسخ دهید تا متوجه شوید همسر آینده شما هم یک کمال گرا است یا خیر:

  • آیا احساس می‌کنید مدام مورد انتقاد قرار می‌گیرید؟
  • آیا او مرتباً به شما احساس ناامیدی را القا می‌کند؟
  • آیا نامزد شما سعی می‌کند تمام امور مربوط به شما را نیز کنترل کند،؟
    چون به شما اعتماد ندارد که بتوانید کارهای‌تان را طبق استاندارد‌های او پیش ببرید!

اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است، پس یعنی همسر شما با این اضطراب درگیر است که مدام شما را کنترل کند.
یادتان باشد، کمال گرایی با ترس از شکست تغذیه می‌شود و اگر همسرتان فکر کند شما نمی‌توانید کاری را کاملا درست انجام دهید، اضطرابش بیشتر خواهد شد.
شاید با نامزدتان بحث کنید که اجازه دهد کار‌ها را به روش خودتان انجام دهید یا دست از کنترل شما بردارد تا با هم دچار اختلاف نشوید.
کمال گرایی و ازدواج با هم به مشکلات زیادی برخورد می کنند که حل آنها دشوار است و حتی گاهی ناممکن می شود.

پارتنر شما از تمام فشار‌ها و قید و بند‌هایی که برای خودش ایجاد کرده خسته و فرسوده خواهد شد.
شما نیز از رفتار‌های او خشمگین و ناراضی و آزرده خواهید شد.
از سوی دیگر، آن هایی که با کمال گرایی درگیرند به مرور زمان دچار اختلاف بیشتر و بیشتر خواهند شد.
درحالیکه با وجود کمال گرایی هیچ راه حلی هم نمی توانند برای آن مشکلات پیدا کنند.

منبع


اضطراب حالت‌های پراسترس نگرانی با منبع نامشخص است که علایمی مانند دل‌پیچه، تکرر ادرار، سرگیجه، تهوع، ناتوانی در تصمیم‌گیری، پرخاشگری، لرزش صدا، کاهش تحمل را همراه دارد و در درازمدت می‌تواند منجر به اختلالات دستگاه خودایمنی شود.

به گزارش فارس، امیرمحمد شهسوارانی درباره تعریف اضطراب و علایم آن، اظهار داشت: اضطراب شامل حالت‌های پراسترس تشویش و نگرانی است که فرد در این وضعیت منبع تنش خود را به طور مشخص نمی‌داند این حالت‌های اضطرابی شامل طیف وسیعی از علایم جسمانی، روانی و کنشی است.

* علایم جسمانی اضطراب


این متخصص حوزه بهداشت روان با تبیین علایم جسمانی اضطراب، تصریح کرد: اضطراب منجر به ایجاد عوامل جسمانی مانند بی‌قراری، برانگیختگی، افزایش فشار خون و ضربان قلب، تعریق کف دست، پا و زیر بغل به ویژه زمانی که بیش از حد طبیعی آن باشد، احساس دل‌پیچه، تکرر ادرار، سرگیجه، تار شدن دید، تهوع، خشکی دهان و لرزش اندام‌های بدن به ویژه دست‌ها و پاها می‌شود.

* علایم روانی اضطراب


شهسوارانی درباره علایم روانی اضطراب، گفت: افراد مضطرب علایمی مانند ناتوانی در تمرکز، کاهش بازده مطالعه، کاهش توان حافظه و به یادسپاری مطالب، افت تحصیلی، کاهش نمرات درسی در مدرسه و دانشگاه، ناتوانی در تصمیم‌گیری، احساس بی‌قراری روانی، کاهش تحمل و تاب‌آوری، ضعف در مکانیزم‌های توجه و به طور کلی کاهش قابل ملاحظه کارکردهای اجرایی مغزی را نشان می‌دهد.

* علایم رفتاری و تعاملی (کنشی) اضطراب


این روانشناس با بیان اینکه افراد مضطرب در روابط با دیگران پرخاشگری نشان می‌دهند، اظهار داشت: افراد مضطرب زود از کوره در می‌روند و هنگام صحبت کردن با دیگران دچار لرزش صدا می‌شوند این افراد همچنین با ناتوانی در تصمیم‌گیری در مورد مسائل کاری و روابط با دیگران مواجهند، کاهش میل جنسی در همسران، عصبانیت در رابطه با همسر و فرزندان، کاهش تحمل و انتقادپذیری در روابط بین‌فردی، تنبیه کلامی و جسمانی همسر و فرزندان، احساس دلشوره مداوم از احتمال وقوع حادثه‌ای بد برای خود و دیگران، تکرار مداوم ذهنیت‌های منفی در مورد وقایع در ارتباط فرد با همکاران، دوستان و خانواده دیگر علایم رفتاری و تعاملی است که افراد مضطرب نشان می‌دهند.

* عوارض اضطراب در درازمدت

این متخصص حوزه بهداشت روان با بیان عوارض اضطراب در درازمدت گفت: اضطراب در کوتاه‌مدت و درازمدت بر فرد تأثیرات متفاوتی می‌گذارد، تأثیرات کوتاه مدت اضطراب شامل علایمی است که به آنها اشاره شد اما عوارض بلندمدت آن می‌تواند در ابعاد مختلف زندگی بسیار ناخوشایند باشد.

وی افزود: این عوارض شامل افت شدید کاری و تحصیلی در افراد، لطمه دیدن روابط بین‌فردی، صدمه دیدن روابط فرد با همسر و فرزندان، ایجاد مشکلات عصبی و آسیب‌دیدگی ساختار مغز مانند آمیگیدال و هیپوکامپ و دستگاه گوارشی است.

شهسوارانی ادامه داد: آسیب‌های جسمانی اضطراب در درازمدت با صدمه به دستگاه ایمنی منجر به بروز بیماری‌های روان - تنی و اختلالات دستگاه خودایمنی خواهد شد.

وی افزود: امروزه بسیاری از متخصصان علت بروز بیماری‌های لاعلاجی مانند سرطان و حتی زوال عقل (آلزایمر) را استرس و اضطراب طولانی‌مدت و مزمن می‌دانند.

این روانشناس خاطرنشان کرد: لازم است نهادها و سازمان‌های موجود در جامعه تدابیر لازم برای شناسایی عوامل تولیدکننده اضطراب در سنین مختلف و سطوح فردی، اجتماعی، تحصیلی، خانوادگی و شغلی را شناسایی کنند و به ویژه در محیط‌های شغلی و تحصیلی با برگزاری دوره‌های تخصصی مرتبط، نسبت به پیشگیری و مداخلات زودهنگام برای کاهش استرس و اضطراب به افراد اقدام کند.

 

منبع


راههای کنترل خشم به سبک مانترا روشی کاملا ساده است اما تاثیری فوق العاده خواهد داشت چرا که این روش ها در سراسر دنیا مورد استفاده قرار می گیرد و مورد تایید قرار گرفته اند. عصبانیت یکی از واکنش های عاطفی اساسی ما است و گاهی اوقات یک نشانه هشدار خوبی است که همه چیز در زندگی ما خوب نیست. در برخی موارد خشم "حق" شماست که احساسش کنید. خشم حس ما را از عدالت و مسئولیت اجتماعی کنترل می کند. این کار به ما کمک می کند تا به یکدیگر انگیزه دهیم تا مسئولیت پذیری، رفتاری انسانی تر و اخلاقی تر داشته باشیم. طبق یافته های یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه ایالتی آمریکا نشان می دهد که خشم می تواند به اندازه انگیزه دادن مردم به داوطلب به عنوان همدردی موثر باشد.چند مرحله و قدمی که در این بخش از نمناک وجود دارد می تواند به شما کمک کند تا در مورد پاسخ های خود به تفکر بیشتری بپردازید.تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شیوه عصبانی واکنش نشان دهید و اینکه آیا آن واکنش به بهترین شکل به شما خدمت خواهد کرد پس برای کنترل خشم با ما همراه شوید.

کنترل خشم

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

کنترل سریع خشم و عصبانیت با روش مانترا

تجربیات خود را تغییر دهید.

همه فیلترهای دنیا متفاوت هستند. این فیلترها باید به شما بگویند که کدام چارچوب ها، یا تفسیرهایی را باید برای هر رویداد داشته باشید.شما ممکن است دوست داشته باشید فریم های اطرافتان را فراموش کنید و بخواهید متفاوت باشید.یادگیری نحوه تغییر "فریم" می تواند به تغییر شکل یک تجربه کمک کند. شما می توانید یاد بگیرید که اهمیت چیزهایی را که در آنها استرس دارید، عصبانی می شوید یا ناراحت می شوید را با دیدی متفاوت در یک فریم جدید، به حداقل برسانید.

مراقب صحبت های منفی خود باشید:

این تفکر منفی است که منجر به طغیان های خشم بسیاری می شود. اغلب اوقات وقتی چیزی اتفاق می افتد که شما را ناراحت کند، ممکن است بعد از مدتی که به آن فکر می کنید دیگر مسئله بدی برایتان نباشد. بیایید یک مثال ساده را انتخاب کنیم؛ شما به خرید خواربار می روید و در محوطه پارکینگ یک فروشنده دیگر ، ناگهانان فضایی را که انتخاب کرده بودید، واردش می شود.

چه بی ادب! شما می خواهید چیزی به راننده بگویید، اما چون آن ها کمی ترسناک به نظر می رسند، در تمام مدت زمانی که از این "بی عدالتی" عصبانی می شوید، به کارهای خود ادامه می دهید.

حالا حواس خود را از تمام چیزهایی که می خواهید به آن فرد بگویید ، پرت می کنید، و فراموش کرده اید که بستنی مورد علاقه دخترتان را بخرید! وقتی او را می بینید و این را به او می گویید، به گریه می افتد و به شما می گوید که چه قدر پدر و مادری بدی هستید!شما این حادثه و فردی را که جای پارک شما را گرفت و این مشکلات را درست کرد را سرزنش می کنید سپس یک عضو خانواده می آید و کار دیگری انجام می دهد که شما را ناراحت می کند و اینجاست! خشم منفجر می شود.

اگر صحبت خود را در محوطه پارکینگ تغییر دهید، این چرخه می تواند متوقف شود "مردم گاهی بی ادبی می کنند، و فرد جای پارک مرا ندید و یا وانمود کرد که ندیده است. مجبور نیستم به او اجازه دهم روز مرا خراب کند ؛ من می توانم یک انتخاب دیگر داشته باشم. بله،این آزار دهنده است، اما ارزش ندارد مسائل مهم زندگی مرا خراب کند."

اجازه دهید دیروز بگذرد:

دیروز واقعا گذشته است ؛ کاری که دیروز اتفاق افتاده لازم نیست روی امروزتان تاثیر بگذارد.اگر شما به درد، تنفر و یا عصبانیت خود فکر کنید، با گذشت هر روز بیشتر احساس تلخ و بدی خواهید کرد. کاری انجام شده ، انجام شده، رها کردنش نه تنها از لحاظ فیزیکی می تواند احساس خوبی داشته باشد، بلکه اگر انجام ندهید شما تنها خود را آزار می دهید. هر چه طولانی تر خشم خود را در درون جای دهید، بیشتر به شما نفوذ خواهد کرد. از خود بپرسید آیا این چیزی است که شما واقعا برای خود و افراد مهم زندگیتان اهمیت می دهید می دانید که ارزشش را ندارد، پس زندگی خود را با زندگی در گذشته هدر ندهید!

تمرین تنفس عمیق :

به جای اینکه به عصبانیت خود اجازه دهید تا خارج از کنترل شما قرار گیرد، هر بار که احساس عصبانیت می کنید، برای آرام کردن بدن و ذهنتان، به تمرین تکنیک های تنفس ساده عادت کنید.

این کاری است که باید در هنگام عصبانیت انجام دهید:

-آهسته نفس بکشید، اما نفس های عمیق بکشید تا واکنش استرسی که معمولا همراه با عصبانیت همراه است را خنثی کنید.

-یک کلمه یا عبارت آرامش بخش را تکرار کنید، که می تواند این موارد باشد " آرام باش"، "بیخیال" یا "من کنترل خشم خود را در دست دارم".

-بر روی عضلات خود فشار دهید و سپس آن ها را رها کنید.

از 1 تا 100 یا 100 تا 1 بشمارید:

شمارش معکوس می تواند مانع از اوج گرفتن شما شود این کار ذهن شما را از علت عصبانیت دور می کند و باعث می شود که شما در مورد چیز دیگری فکر کنید.عمل شمردن همچنین زمان عصبانیت را به تاخیر می اندازد که اغلب احساسات را کنترل می کند.شما حتی می توانید این کار را با نفس کشیدن آرام و عمیق انجام دهید که موثرتر می شود.

روی زمان حال تمرکز کنید:

هر وقت عصبانی میشوید، به گذشته نگاه نکنید ؛ با انجام این کار، ممکن است شکایات گذشته را به الان خود بیاورید در عوض توجه خود را بر آنچه در حال حاضر می توانید انجام دهید تمرکز کنید تا این مساله را حل کنید.

ماهیچه های سخت را آرام کنید:

نکته دیگر که می تواند به شما کمک کند به سرعت آرام شوید، ماساژ آرام مناطق تنشی است که معمولا شانه ها، گردن و پوست سر هستند.برای شانه ها، به سادگی آن ها را بچرخانید تا آرام شوند.برای رهایی از تنشی که در ناحیه گردن و سر شما ایجاد می شود، یک ماساژ ساده را انجام دهید تا گردش خون را بهبود ببخشید و در نتیجه ذهن خود را آرام کنید.

گوش دادن به موسیقی:

گوش دادن به موسیقی می تواند اعصاب خرد شده را تسکین دهد و شما را آرام کند.این کار با کمک به شما برای غربال کردن احساسات خشم و ناامیدی به شیوه ای سازنده کار می کند.

تغییر وضعیت:

دور کردن خود از منبع عصبانیت، چه مکان و چه شخص، یک مهارت مدیریت عصبانیت است که می توانید از آن برای آرام کردن خود استفاده کنید.برای انجام این کار، شما می توانید چشمان خود را ببندید و خود را به یک مکان آرام منتقل کنید و یا به سادگی حرکت کنید تا خشم شما بسوزد.

منبع


داشتن و نداشتن اعتماد به نفس در زندگی روزمره هر آدمی بسیار روی رفتار او تاثیرگذار خواهد بود. اعتماد به نفس بالا در هر کسی دیده نمی شود. برخی افراد تلاش به تظاهر دارند ولی به راحتی با کردارشان نشان می دهند که چقدر اعتماد به نفس شان پایین است. برخی دیگر هم هستند که با اعتماد به نفس بالایی که دارند، مسیر زندگی و موفقیت را برای خود هموار می کنند. اما افراد با اعتماد به نفس چه خصوصیاتی دارند؟ در ادامه ویژگی های افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند را به شما معرفی می کنیم.

تمرکزشان را بر یک کار می گذارند

 
اگر خودمان را در مقابل انتخاب های مختلف قرار دهیم و تمرکزمان را بر جزییات بگذاریم، در واقع گیج می شویم و همین امر از اعتماد به نفسی که در مورد توانایی هایمان داریم، می کاهد. در واقع افراد موفق از میان ده ها راه، یکی را انتخاب می کنند و تمام تمرکزشان را بر آن می گذارند. آنها وقت و انرژی خود را برای موضوعات کوچک و بی اهمیت صرف نمی کنند. بنابراین وظیفه ماست که بدانیم چه چیزی ما را شاد و سربلند می کند و چی چیزی  از اعتماد به نفس مان می کاهد.
 
 از خودشان دفاع می کنند
 
افراد موفق از توانایی و نقض های خود آگاهند. آنها با احترام نقدهای دیگران را می پذیرند. در واقع آنها نقدهای دیگران را نه به عنوان یک تهدید، بلکه به عنوان فرصتی برای یادگیری و بهبود شخصیت شان می بینند و از آن نهایت استفاده را می کنند اما آنجا که بدانند واقعا حق با آنهاست، مودبانه از حق شان دفاع می کنند.
 
به فکر خشنود کردن دیگران نیستند
 
کمک کردن به دیگران با این که خودت را وقف دیگران کنی تفاوت بسیار دارد. اولی رفتاری خوب و شایسته است در حالی که دومی پس از مدتی اعتماد به نفس را از آدم می گیرد. افرادی که از نیازها و خواسته های خود می زنند تا دیگران را خشنود کنند، در واقع به مرور اعتماد به نفس را از خود دور می کنند زیرا آنها معیار ارزش گذاری را بر اساس فکر دیگران می سنجند. این در حالی است که اعتماد به نفس از درون آدم سرچشمه می گیرد نه از دنیای بیرون.
 
 بیش از آنکه حرف بزنند، گوش می کنند
 
فردی که اعتماد به نفس بالایی داشته باشد، بیشتر از صحبت کردن، گوش می دهد زیرا اصراری برای اثبات خود ندارد و می داند از طریق شنیدن و توجه به دیگران می تواند بر دانش خود بیفزاید و از این طریق رشد کند. شاید از نظر شما اعتماد به نفس به معنای صحبت کردن در مقابل جمع باشد اما واقعیت این است که افراد با اعتماد به نفس بالا احتیاجی به ثابت کردن خود در مقابل دیگران ندارند و این بدین معنی است که آنها کمتر حرف می زنند و بیشتر گوش می کنند، به خصوص در مقابل نزدیک ترین افراد زندگی شان.
وقت شان را در شبکه های اجتماعی هدر نمی دهند
 
افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند، از شبکه های اجتماعی عاقلانه استفاده می کنند. آنها لحظات با ارزش خود را پای صفحات شخصی دیگران و حسرت خوردن به کامل بودن زندگی آنها نمی گذرانند. در واقع این که مدام در زندگی دیگران تجسس کنیم و به شاد بودن آنها غبطه خوریم، تنها اعتماد به نفس خود را پایین آورده ایم. بنابراین اگر می خواهید مانند افراد موفق و با اعتماد به نفس عمل کنید، باید از شبکه های مجازی هدفمند استفاده کنید. افراد با اعتماد به نفس بالا از شبکه های اجتماعی برای برقراری ارتباط با آنهایی که تاثیر مثبتی در زندگی شان خواهند داشت، استفاده می کنند، نه فقط از روی سرگرمی و پر کردن وقت شان.
 
 دیگران را به سخره نمی گیرند 
 
مسخره کردن یا دست به سر کردن دیگران را تنها افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند انجام می دهند. در واقع آنها با این کار می خواهند دیگران را پایین بکشند تا خودشان را برتر نشان دهند و ضعف هایشان را بپوشاند. اما این راه کارساز نیست. واقعیت امر این است که افراد با اعتماد به نفس، قدرت خود را با حمایت اطرافیان شان نشان می دهند. این رفتار نه تنها اعتماد به نفس خود فرد را بالا می برد بلکه موجب می شود که دیگران نیز به او بیشتر اعتماد کنند. هر انسانی ارزش خاص خود دارد و وظیفه ماست همان قدر که برای خود ارزش قائلیم، برای دیگران نیز ارزش قائل شویم.
 
 درست راه می روند
 
حالت بدن شما می تواند اعتماد به نفس یا عدم اعتماد به نفس تان را نشان دهد. به عنوان مثال اگر شما سرتان را بالا بگیرید و صاف راه بروید نشان می دهید که فردی با اعتماد به نفس بالا هستید اما بالعکس، اگر قوز کنید و سر به زیر باشید، در نگاه دیگران فردی با اعتماد به نفس پایین به نظر می آیید. در این شرایط شما باید به دنبال دلیل آن باشید. چه چیزی اعتماد به نفس تان را گرفته است؟ سپس در جهت رفع آن بکوشید. 
 
 
 باور دارند که هیچ انسانی کامل نیست
 
افرادی که تصور می کنند علامه دهر هستند و تمام جواب ها را می دانند، از این رو از گوش کردن به نظرات و زاویه دید دیگران خودداری می کنند، در واقع افرادی با اعتماد به نفس پایین هستند که دوست ندارند دیگران را از خودشان برتر و آگاه تر ببینند. اما افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند از نظرات و پیشنهادهای دیگران برای بالا کشیدن خودشان استفاده می کنند. به بیان دیگر آنها باور دارند که هیچ کسی کامل نیست.
قربانی بازی سرنوشت نمی شوند
 
اعتماد به نفس از عمل کردن می آید نه از عکس العمل نشان دادن. بدین معنی که افراد موفق و با اعتماد به نفس به جای این که منتظر بازی سرنوشت باشند، خودشان افسار زندگی خود را به دست می گیرند. در صورتی که افراد ضعیف خودشان را به تقدیر می سپارند تا برایش تصمیم بگیرد و زمانی که به اشتباه می روند نیز دیگران را به جای خودشان سرزنش می کنند.
 
 
 تظاهر نمی کنند
 
یک ضرب المثل قدیمی است که می گوید: «به چیزی که می خواهی تظاهر کن تا به دست اش آوری» اما این بدین معنی نیست که ما به دیگران دروغ بگوییم یا تظاهر به دانستن چیزی کنیم، بلکه تحت هر شرایطی باید تنها در مورد آنچه می دانیم سخن بگوییم. افراد با اعتماد به نفس از اعتراف به این که چیزی نمی دانند، نمی هراسند و سوال پرسیدن از دیگران برایشان شرم نیست. بنابراین تظاهر کردن در شخصیت افراد با اعتماد به نفس جایی ندارد.
 
از گذشته پشیمان نیستند
 
همه ما در گذشته اشتباهاتی داشته ایم اما اگر مدام خودمان را به خاطر آنها سرزنش کنیم، در واقع از اعتماد به نفس مان کاسته ایم. برعکس، اگر از گذشته خود درس بگیریم و خودمان را فردی زیبا، باهوش و توانا قلمداد کنیم که قادر به تغییر جهان اطرافمان هستیم، اعتماد به نفس مان را بالا برده ایم و در راهی که در پیش می گیریم نیز موفق تر خواهیم بود.
در کار کردن افراط نمی کنند
 
طبیعی است که افراد با اعتماد به نفس در محیط کار نیز موفق و سخت کوش اند اما این موفقیت در کیفیت است، نه در کمیت. بدین معنی که آنها هرگز تمام وقت خود را فدای کار نمی کنند بلکه برای علاقمندی هایشان نیز زمان می گذارند. آنها می دانند که چه چیزی به آنها انرژی می دهد، به عنوان مثال کتاب خواندن، پیاده روی یا نقاشی.. و در مواقعی که از کار خسته می شوند، برای گرفتن انرژی دوباره به این فعالیت ها روی می آورند. در واقع این افراد آنقدر اعتماد به نفس دارند که نه از کارشان می زنند و نه از سرگرمی های زندگی شان و اعتقاد دارند که هر چیزی جایگاه خاص خود را دارد.
 
دست به سینه نمی ایستند
 
شاید این مورد برایتان عجیب باشد اما بد نیست بدانید که افراد با اعتماد به نفس بالا دست به سینه نمی ایستند زیرا این حالت بدن نشاندهنده عدم اعتماد به نفس و حالت دفاعی بدن آنها است. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند مانند طرف مقابل شان رفتار می کنند. به عنوان مثال اگر طرف شان بنشیند، او نیز می نشیند، یا اگر او بایستد، او نیز حالت خود را تغییر می دهد تا در کنار او و هم سطح او باشد. بنابراین دست هایتان را به دور تن تان حلقه نکنید زیرا با این کار تنها حس ترس و ناامنی را به طرف مقابل تان منتقل کرده اید.

کمبود اعتماد به نفس یعنی وقتی نگاه منفی در تمام امور روزانه‌ شما جاری است، همیشه منتظر شکست هستید و از نظر احساسی، فیزیکی یا روان‌شناسی ضعیف شده‌اید.

کمبود اعتماد به نفس یک مساله جدی است. در ادامه چند مورد از علائم کمبود اعتماد به نفس مطرح شده‌ است. آنها را بخوانید و سعی کنید خود را بهتر بشناسید. گام اول برای حل هر مسئله‌ای شناخت آن است پس قبل از هر چیز باید بدانیم علائم کمبود اعتماد به نفس چیست و افرادی که اعتماد به نفس کمی دارند چگونه رفتار می‌کنند؟

در جمع راحت نیستند

افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند، در جمع راحت نیستند. به ویژه وقتی دوست و آشنایی برای همراهی ندارند، صحبت کردن در جمع برای‌شان بسیار دشوار است. این افراد سعی می‌کنند خود را به روش‌های مختلف سرگرم کنند تا از ارتباط با سایرین دوری کنند و این روزها چه چیزی بهتر از تلفن همراه برای فرار از جمع؟! اگر شما هم این‌طور هستید، قدم اول را بردارید و با خود عهد کنید که در جمع با تلفن‌تان کار نکنید یا الکی خود را مشغول به کاری نشان ندهید. فقط به فکر این باشید که چطور سر صحبت را باز کنید و با اعتماد به نفس حرف بزنید. به خود بگویید: «من هم مثل بقیه افراد قدرت حرف‌ زدن و ارتباط برقرار کردن رو دارم و اگه با کسی سر صحبت رو باز کنم، حتما گفت‌وگوی خوبی خواهیم‌ داشت.»

بیهوده موافقت می‌کنند

افرادی که اعتماد به نفس کافی ندارند، در بحث‌ها سریعا عقب‌نشینی می‌کنند. آنها توان متقاعد کردن دیگران را در خود نمی‌بینند. حتی وقتی که واقعا حق با دیگران نباشد، بیهوده با آنها موافقت می‌کنند تا نیازی به ادامه‌ بحث پیش نیاید. با آرامش، نظر واقعی خود را مطرح‌ کنید.

انتقادپذیر نیستند

انتقادپذیر باشید. اگر دوست‌تان در مورد مسئله‌ای از شما انتقاد کرده، از او نرنجید (خب البته ما در اینجا فرض کرده‌ایم دوست شما اصول انتقاد سازنده را به درستی رعایت کرده است!). سعی‌ کنید به آن بیندیشید و در صورت منطقی بودن، عیب خود را رفع‌ کنید. از علائم کمبود اعتماد به نفس، این است که فرد مذکور از شنیدن نقد سایرین آزرده می‌شود و در خود می‌شکند. این افراد با شنیدن نقد عصبانی می‌شوند و ناراحتی‌شان روی بقیه‌ کارهایشان هم اثر می‌گذارد. مثلا نقدی که همکارش به او وارد کرده‌ است، باعث بدخلقی او با دوستان و خانواده‌اش می‌شود.

زود تسلیم می‌شوند

افرادی که کمبود اعتماد به نفس دارند، قبل از رسیدن به اهداف و رؤیاهای خود تسلیم می‌شوند. آن‌قدر انرژی‌های منفی دارند که رمقی برایشان باقی نمی‌ماند. همیشه باید خود را باور داشت و به دنبال آرزوها رفت و از شکست نهراسید.

مدام مقایسه می‌کنند

از دیگر علائم کمبود اعتماد به نفس، مقایسه‌ خود با دیگران است، به ویژه مقایسه با افرادی که موفق‌تر هستند. افرادی که کمبود اعتماد به نفس دارند، به جای اینکه روی مسیر خود تمرکز کنند، مدام نگاه‌شان به دیگران است. مقایسه‌ کردن با دیگران مسخره‌ترین کار ممکن است. همان‌طور که بعضی از افراد از شما موفق‌تر هستند، دسته‌ای دیگر نیز وجود دارند که شما از آنها برتر هستید. پس خودتان را فقط و فقط با خودتان مقایسه‌ کنید. مهم‌ترین رقیب شما خودتان هستید.

اشتباهات‌شان را توجیه می‌کنند

هر کسی اشتباه می‌کند. اما کسی که کمبود اعتماد به نفس دارد، مدام دلیل‌تراشی می‌کند و برای دیگران توضیح می‌دهد. این افراد حتی اگر به موفقیت دست پیدا کنند باز هم خود را ملزم به توضیح دادن به دیگران می‌بینند.

تقصیرات را به گردن دیگران می‌اندازند

این افراد دیگران را بانی همه چیز می‌دانند، چه خوب و چه بد، البته بیشتر بدی‌ها را نتیجه‌ اعمال دیگران می‌دانند. با این کار مسئولیت را از خود سلب می‌کنند و از بار پذیرش آن شانه خالی می‌کنند.

بهانه‌تراشی می‌کنند

از دیگر علائم کمبود اعتماد به نفس بهانه‌تراشی و دلیل آوردن در برابر انتقاد سایرین است. فردی که اعتماد به نفس کافی دارد، به آرامی به نقد و نظر دیگران گوش می‌کند و سر فرصت با بررسی و تحلیل آن نقد، تصمیم لازم را برای تغییر یا بی‌اعتنایی می‌گیرد. اما اگر در مقابل انتقاد دیگران سریعا شروع به دلیل و بهانه آوردن می‌کنید، یعنی یکی از علائم کمبود اعتماد به نفس در شما پیدا شده‌ است. در واقع می‌خواهید به دیگران ثابت کنید که ارزشمند هستید و هیچ وقت اشتباه نمی‌کنید. در حالی‌که همه افراد ممکن است اشتباه کنند.

به تایید شدن نیاز دارند

نمی‌توان همه را راضی نگه‌ داشت. اگر کارتان را به بهترین شکل ممکن انجام بدهید یا حتی درست‌ترین و منطقی‌ترین حرف ممکن را بزنید، باز هم فردی پیدا می‌شود که با شما مخالف است. متأسفانه افرادی که کمبود اعتماد به نفس دارند، این طور به قضیه نگاه نمی‌کنند. آنها مدام در پی تأیید و رضایت دیگران هستند.

از پیروزی‌هایشان لذت نمی‌برند

وقتی کمبود اعتماد به نفس داشته‌ باشید، از پیروزی‌هایتان هم لذت نمی‌برید. افرادی که این ویژگی‌ را دارند، نقش خود را در تمام وقایع، چه مثبت و چه منفی کم‌رنگ می‌بینند. بنابراین همه‌ موفقیت‌های خود را به پای شانس می‌گذارند و مطمئن هستند، دفعه‌ دیگری در کار نیست و شانس همین یک‌بار در خانه‌شان را زده‌ است.

از تغییر می‌ترسند

ترس از تغییر هم یکی دیگر از علائم کمبود اعتماد به نفس است. افراد این چنینی، میلی به تغییر ندارند. حتی اگر در وضعیت کاری یا زندگی نامناسبی باشند، از تغییر می‌ترسند و توان لازم برای مدیریت‌ چالش‌های ناشی از تغییر را ندارند.

منفی‌بافی می‌کنند

از دیگر علائم کمبود اعتماد به نفس بدبینی است. افراد بدبین مدام غر می‌زنند و همه چیز را با منفی‌بافی نقد می‌کنند. به عبارت خودمانی، زبان خوش ندارند و احساسات منفی‌شان را به دوستان، همکاران و خانواده نیز منتقل می‌کنند. آنها خوش‌بین نیستند برای داشتن اعتماد به نفس، لازم است خوش بینی را چاشنی زندگی خود کنید.

از آینده می‌ترسند

افرادی که کمبود اعتماد به نفس دارند، همیشه از آینده می‌ترسند. نمی‌توانند از زمان حال بهره ببرند.

کمال‌گرا هستند

این افراد دوست دارند به کمال هر چیز دست پیدا کنند. اما به‌رغم این میل، جرات کافی برای تلاش ندارند. در حقیقت ترس‌های آینده موجب می‌شود فکر کنند برای ابراز نظر و موفق بودن باید کاملِ کامل باشند. پس وقتی به نهایت موفقیت دست نمی‌یابند، خود را ناقص می‌بینند و خجالت به سراغ‌شان می‌آید. با شناخت علائم کمبود اعتماد به نفس ضمن اینکه می‌توانید مشکلات احتمالی خود را درباره‌ این ویژگی نامطلوب شناسایی و رفع کنید، رفتار دیگران را هم بهتر درک خواهید کرد و اگر با فردی روبه‌رو بشوید که علائم کمبود اعتماد به نفس دارد، با او راحت‌تر ارتباط برقرار خواهید کرد. اعتماد به نفس یکی از اصلی‌ترین محرک‌ها برای موفقیت است. کسب آن کمی تلاش و همت می‌خواهد.

منبع